زهرا ، فصلی از کتاب رسالت
به او گفتم چرا راه رسیدن به چشمه خورشید و منبع حیات را ترسیم نکرده ای تا جامعه ما ، که این کتاب را می خواند
به او گفتم این صفحات درخشان به زودى ارواح سرگردان مردم را به شگفتى وامىدارد و آنها را به خود جذب مىکند، ارواحى که از بحثها و نظریهها و تجربههایى که زن را به صورت بزرگترین مشکل جوامع گذشته و حال ترسیم کردهاند به تنگ آمدهاند. این شگفتى و شیفتگى، هر دو، منجر به جستجو و مطالعه درباره مواد و عناصرى مىشود که این تابلوهاى زیبا را پدید آورده است و سرانجام به خانههایى راه مىگشاید که خداوند اجازه داده نام متعالش در آنها بلند شود.
پژوهشگران و کارشناسان، تمدن جدید را «تمدن برهنگى » مىنامند و این خود از خطیر بودن چالش دیدگاهها درباره زن و نیز از خطاهاى بزرگى که تمدن جدید درباره زن روا داشته پرده برمىدارد. نظریاتِ نویسندگان و دانشمندان علم روانشناسى، و مادهگرایى، که در همه پدیدهها و خصوصاً در تعریف زن در دنیاى جدید رواج یافته، آینده را تیره ساخته و زن را در تمایلات غریزى غرق کرده است، راه صواب را تباه نموده و سردرگمى او را فراهم آورده و جنبه انسانى زن را زیر قدمهاى تجارب قدیم و جدید متلاشى ساخته است.
ما امروز بیش از هر وقت دیگر به تحلیل خلاصهاى از زندگى فاطمه زهراس احساس نیاز و احتیاج مىکنیم، تا آن را مقتداى خویش سازیم و در راه صلاح و اصلاح خود از فیض زندگى او بهرهمند شویم. همه این سخنان را به نویسنده کتاب اظهار داشتم. او در پاسخ، با صدایى مطمئن و با درکى از عمق رسالت خود، گفت: من پرداختن به این کار را بر عهده تو گذاشتم، تا در مقدمه کتاب بدان بپردازى و این وظیفه را به آخر رسانى، تا بدین وسیله کتاب کامل شود و به آن سطحى که باید، برسد .
و حالا قسمتی از تلاش متواضعانه امام موسی صدر در نوشتن مقدمه ای با عنوان زهرا ، فصلی از کتاب رسالت بر کتاب «فاطمةالزهراء وتر فی غمد» نوشته سلیمان کتانی ، ادیب و محقق مسیحی لبنانی .
بسم الله الرحمن الرحیم
...در حقیقت، روشن کردن موضع اسلام در قبال زن در این عصر، خالى از مشکلات و دشواریها نیست، زیرا در این باره آثار دینى و اسلامى گوناگونى به چشم مىخورد، که در نگاه نخست متفاوت و مخالف با یکدیگر به نظر مىآیند. این مشکل هنگامى بزرگتر مىنماید که برخى از عادات، که همواره در نزد برخى از ملل اسلامى وجود داشته و دارد، در این امر نیز پاى مىنهد. این عادات با تعالیم اصیل اسلامى نیز به گونهاى آمیخته که پژوهشگر خیال مىکند اینهمه از اسلام است.
وقتى به نظریات شرقشناسان، حتى آنان که حسن نیت داشتهاند، مىنگریم یا برخى از نوشتههاى مؤلفان اسلامى را مىخوانیم، چنین مىیابیم که موضع حقیقى اسلام در برابر زنْ بسیار پیچیده و ناشناخته است، به طورى که بسیارى از آنان در این باره نظریات دور از حقیقت و ناصواب ارائه دادهاند. عدهاى از آنان نیز گمان کردهاند زن در اسلام مظلوم و تحت ستم واقع شده است. حقیقت آن است که دو میراث مختلف در نزد مسلمانان به چشم مىخورد: یکى تعالیم دینى مستقیم و مستند و دیگر عادات موروثیى که هیچ نشانى از آنها در آثار دینى دیده نمىشود. باید با دقت و اهتمام ویژهاى هریک از این دو را از دیگرى متمایز ساخت. از طرف دیگر، آثار دینى مربوط به زن نیز خود دو نوع است: نوعى درباره زن و شئونات زن که در مرحلهاى معین از تاریخ سخن مىگوید و نوع دیگر تعالیمى که بنیادین و جاودان محسوب مىشود.
آیاتى که، در بیان احکام یا قانونگذارى یا پند و اندرزها، زن را به مرد ملحق مىسازد بس فراوان است، بدون آنکه مقام زن را تنزل دهد یا او را تحقیر کند و شأن او را کمتر از مرد بداند. در زمینه زندگى زناشویى و براى حفظ کیان خانواده و نیز براى آنکه زن و مرد بتوانند به امور مربوط به زندگى مشترک خود به درستى بپردازند، خداوند به مرد، نسبت به همسرش، نه دیگر زنان، برترى داده و این برترى، پس از هنگامى است که خداوند حقوق واجب زن را در آیه
وَ لَهُنَّ مِثلُ الّذى عَلَیهِنّ بِالمَعرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیهنّ دَرَجة (228:2) و براى زنان حقوقى شایسته است همانند وظیفهاى که بر عهده آنهاست ولى مردان را بر زنان مرتبتى است.
بیان کرده، درجه و رتبهاى که قرآن از آن در جاى دیگرى چنین تعبیر کرده است:
اَلرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّه بَعضَهُم عَلَى بَعضٍ وَ بِما اَنفَقُوا مِن اَمْوالِهِم (34:4) مردان، از آن جهت که خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است، و از آن جهت که از مال خود نفقه مىدهند، بر زنان تسلط دارند.
کسى که در قرآن تعمق مىکند درمىیابد که تفاوتهایى که قرآن میان مرد و زن قائل شده، مساوات ذاتى میان آن دو را تحکیم مىبخشد و توجهى عادلانه و یکسان به هر دو دارد.
پس تفاوت در احکام و واجبات و حقوق در بیشتر اوقات به تفاوت در تواناییها و ویژگیهاى هریک از آنان بازمىگردد. زن، بنا بر خصوصیات جسمى و روحى خود، شایستگى مادرى و پرورش فرزندان را دارد و این وظیفه، طبق حدیثى از پیامبرص، مهمترین بنا در ساختمان اسلام قلمداد شده است. تأثیر این وظیفه کم از هیچ وظیفه حیاتى دیگر نیست. زیرا مادرْ فرد را، که به منزله قوام و استحکام جوامع است، تربیت مىکند. این وظیفه با روح زن تناسب دارد. اسلام نیز، بدون آنکه بخواهد بر زن چیزى تحمیل کند، وى را براى پرداختن به این وظیفه تشویق مىکند. براى آنکه زن بتواند با آرامش خیال این مسئولیت را بر عهده بگیرد، مرد را موظف مىکند که حقوق زن را بپردازد. در مقابل، بهره مرد را از میراث دو برابر قرار داده، تا بدین وسیله عدالت محقق گردد و نیز به تعبیر قرآن «مال دست به دست در میان توانگران نگردد.» اسلام، بر این اساس و با این ویژگى و این روش، دیگر احکام خود را نیز بنیان نهاده و به قبول شهادت زن در چارچوب کار خود حکم مثبت داده است.
اما موضوع حجاب :
اما موضوع حجاب در اسلام به منظور تحقیرِ زن یا حبس یا بزرگداشت و تمجید بیش از حد او صورت نگرفته است، آنچنان که نزد برخى از ملل چنین دیدگاهى متعارف است، بلکه حجابْ سلاح زن در جلوگیرى از طغیان حالت زنانگى اوست، تا مبادا این حالت و این جنبه زن بر دیگر تواناییهاى او غلبه کند. این مقصود در آیات قرآنى، که زنان را از نرمش در سخن گفتن یا پاى کوفتن به هنگام راه رفتن یا زینتنمایى بازمىدارد، به خوبى و روشنى آشکار است.
حقیقت این است که آشکار کردن زیباییهاى زن به طغیان و سرکشىِ جنبه زنانگى او بر وجود زن منجر مىشود و زن را تنها به یک تابلوى هنرى بدل مىسازد. این مسأله حقارت زن و انکار توانمندیهاى اوست و باعث ازبینرفتن عمر و وقت و فرصتهاى گرانبهاى او مىشود. خصوصا این مسأله به محرومیت زن و جامعه از خدمت مادرى او مىانجامد.
اینها مهمترین مواضع اسلام درباره زن است و بر این اساس مىتوانیم عادات را بشناسیم و آنها را از احکام دین باز بنماییم. همچنین مىتوانیم روایاتى را که متعرض وضع زن در یک مرحله تاریخى معین شده است دریابیم.
پیامبر تلاش پیگیرى را براى بالا بردن سطح زنان همعصرش انجام داد. زن در آن دوره تبعات ستمها و عقدههاى گذشتهاى طولانى را تحمل مىکرد.
همچنین او تلاش زیادى براى بهتر کردن نگاه مردم به زن مبذول داشت. پیامبر مىگفت:
«بهترینِ فرزندانْ دختراناند»
«بهترین مردم، بهترینِ آنها براى همسرش است»
«زن همچون نماز از دوستداشتنیهاى دنیایىِ اوست»...
منبع : کتاب نای و نی . صص 253-257