سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

زهرا ، فصلی از کتاب رسالت


شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد


به او گفتم چرا راه رسیدن به چشمه خورشید و منبع حیات را ترسیم نکرده ای تا جامعه ما ، که این کتاب را می خواند بتواند مرد و زنى فاطمه‏وار پرورش دهد و تربیت کند؟
به او گفتم این صفحات درخشان به زودى ارواح سرگردان مردم را به شگفتى وامى‏دارد و آنها را به خود جذب مى‏کند، ارواحى که از بحثها و نظریه‏ها و تجربه‏هایى که زن را به صورت بزرگ‏ترین مشکل جوامع گذشته و حال ترسیم کرده‏اند به تنگ آمده‏اند. این شگفتى و شیفتگى، هر دو، منجر به جستجو و مطالعه درباره مواد و عناصرى مى‏شود که این تابلوهاى زیبا را پدید آورده است و سرانجام به خانه‏هایى راه مى‏گشاید که خداوند اجازه داده نام متعالش در آنها بلند شود.

پژوهشگران و کارشناسان، تمدن جدید را «تمدن برهنگى » مى‏نامند و این خود از خطیر بودن چالش دیدگاهها درباره زن و نیز از خطاهاى بزرگى که تمدن جدید درباره زن روا داشته پرده برمى‏دارد. نظریاتِ نویسندگان و دانشمندان علم روان‏شناسى، و ماده‏گرایى، که در همه پدیده‏ها و خصوصاً در تعریف زن در دنیاى جدید رواج یافته، آینده را تیره ساخته و زن را در تمایلات غریزى غرق کرده است، راه صواب را تباه نموده و سردرگمى او را فراهم آورده و جنبه انسانى زن را زیر قدمهاى تجارب قدیم و جدید متلاشى ساخته است.
ما امروز بیش از هر وقت دیگر به تحلیل خلاصه‏اى از زندگى فاطمه زهراس احساس نیاز و احتیاج مى‏کنیم، تا آن را مقتداى خویش سازیم و در راه صلاح و اصلاح خود از فیض زندگى او بهره‏مند شویم. همه این سخنان را به نویسنده کتاب اظهار داشتم. او در پاسخ، با صدایى مطمئن و با درکى از عمق رسالت خود، گفت: من پرداختن به این کار را بر عهده تو گذاشتم، تا در مقدمه کتاب بدان بپردازى و این وظیفه را به آخر رسانى، تا بدین وسیله کتاب کامل شود و به آن سطحى که باید، برسد .
و حالا قسمتی از تلاش متواضعانه امام موسی صدر در نوشتن مقدمه ای با عنوان زهرا ، فصلی از کتاب رسالت بر کتاب «فاطمةالزهراء وتر فی غمد» نوشته سلیمان کتانی ، ادیب و محقق مسیحی لبنانی .

بسم الله الرحمن الرحیم
...در حقیقت، روشن کردن موضع اسلام در قبال زن در این عصر، خالى از مشکلات و دشواریها نیست، زیرا در این باره آثار دینى و اسلامى گوناگونى به چشم مى‏خورد، که در نگاه نخست متفاوت و مخالف با یکدیگر به نظر مى‏آیند. این مشکل هنگامى بزرگ‏تر مى‏نماید که برخى از عادات، که همواره در نزد برخى از ملل اسلامى وجود داشته و دارد، در این امر نیز پاى مى‏نهد. این عادات با تعالیم اصیل اسلامى نیز به گونه‏اى آمیخته که پژوهشگر خیال مى‏کند این‏همه از اسلام است.
وقتى به نظریات شرق‏شناسان، حتى آنان که حسن نیت داشته‏اند، مى‏نگریم یا برخى از نوشته‏هاى مؤلفان اسلامى را مى‏خوانیم، چنین مى‏یابیم که موضع حقیقى اسلام در برابر زنْ بسیار پیچیده و ناشناخته است، به طورى که بسیارى از آنان در این باره نظریات دور از حقیقت و ناصواب ارائه داده‏اند. عده‏اى از آنان نیز گمان کرده‏اند زن در اسلام مظلوم و تحت ستم واقع شده است. حقیقت آن است که دو میراث مختلف در نزد مسلمانان به چشم مى‏خورد: یکى تعالیم دینى مستقیم و مستند و دیگر عادات موروثیى که هیچ نشانى از آنها در آثار دینى دیده نمى‏شود. باید با دقت و اهتمام ویژه‏اى هریک از این دو را از دیگرى متمایز ساخت. از طرف دیگر، آثار دینى مربوط به زن نیز خود دو نوع است: نوعى درباره زن و شئونات زن که در مرحله‏اى معین از تاریخ سخن مى‏گوید و نوع دیگر تعالیمى که بنیادین و جاودان محسوب مى‏شود.
آیاتى که، در بیان احکام یا قانون‏گذارى یا پند و اندرزها، زن را به مرد ملحق مى‏سازد بس فراوان است، بدون آنکه مقام زن را تنزل دهد یا او را تحقیر کند و شأن او را کمتر از مرد بداند. در زمینه زندگى زناشویى و براى حفظ کیان خانواده و نیز براى آنکه زن و مرد بتوانند به امور مربوط به زندگى مشترک خود به درستى بپردازند، خداوند به مرد، نسبت به همسرش، نه دیگر زنان، برترى داده و این برترى، پس از هنگامى است که خداوند حقوق واجب زن را در آیه
وَ لَهُنَّ مِثلُ الّذى عَلَیهِنّ بِالمَعرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیهنّ دَرَجة (228:2) و براى زنان حقوقى شایسته است همانند وظیفه‏اى که بر عهده آنهاست ولى مردان را بر زنان مرتبتى است.
بیان کرده، درجه و رتبه‏اى که قرآن از آن در جاى دیگرى چنین تعبیر کرده است:
اَلرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّه بَعضَهُم عَلَى بَعضٍ وَ بِما اَنفَقُوا مِن اَمْوالِهِم (34:4) مردان، از آن جهت که خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است، و از آن جهت که از مال خود نفقه مى‏دهند، بر زنان تسلط دارند.
کسى که در قرآن تعمق مى‏کند درمى‏یابد که تفاوتهایى که قرآن  میان مرد و زن قائل شده، مساوات ذاتى میان آن دو را تحکیم مى‏بخشد و توجهى عادلانه و یکسان به هر دو دارد.
پس تفاوت در احکام و واجبات و حقوق در بیشتر اوقات به تفاوت در تواناییها و ویژگیهاى هریک از آنان بازمى‏گردد. زن، بنا بر خصوصیات جسمى و روحى خود، شایستگى مادرى و پرورش فرزندان را دارد و این وظیفه، طبق حدیثى از پیامبرص، مهم‏ترین بنا در ساختمان اسلام قلمداد شده است. تأثیر این وظیفه کم از هیچ وظیفه حیاتى دیگر نیست. زیرا مادرْ فرد را، که به منزله قوام و استحکام جوامع است، تربیت مى‏کند. این وظیفه با روح زن تناسب دارد. اسلام نیز، بدون آنکه بخواهد بر زن چیزى تحمیل کند، وى را براى پرداختن به این وظیفه تشویق مى‏کند. براى آنکه زن بتواند با آرامش خیال این مسئولیت را بر عهده بگیرد، مرد را موظف مى‏کند که حقوق زن را بپردازد. در مقابل، بهره مرد را از میراث دو برابر قرار داده، تا بدین وسیله عدالت محقق گردد و نیز به تعبیر قرآن «مال دست به دست در میان توانگران نگردد.» اسلام، بر این اساس و با این ویژگى و این روش، دیگر احکام خود را نیز بنیان نهاده و به قبول شهادت زن در چارچوب کار خود حکم مثبت داده است.
اما موضوع حجاب
:
اما موضوع حجاب در اسلام به منظور تحقیرِ زن یا حبس یا بزرگداشت و تمجید بیش از حد او صورت نگرفته است، آنچنان که نزد برخى از ملل چنین دیدگاهى متعارف است، بلکه حجابْ سلاح زن در جلوگیرى از طغیان حالت زنانگى اوست، تا مبادا این حالت و این جنبه زن بر دیگر تواناییهاى او غلبه کند. این مقصود در آیات قرآنى، که زنان را از نرمش در سخن گفتن یا پاى کوفتن به هنگام راه رفتن یا زینت‏نمایى بازمى‏دارد، به خوبى و روشنى آشکار است.

حقیقت این است که آشکار کردن زیباییهاى زن به طغیان و سرکشىِ جنبه زنانگى او بر وجود زن منجر مى‏شود و زن را تنها به یک تابلوى هنرى بدل مى‏سازد. این مسأله حقارت زن و انکار توانمندیهاى اوست و باعث ازبین‏رفتن عمر و وقت و فرصتهاى گرانبهاى او مى‏شود. خصوصا این مسأله به محرومیت زن و جامعه از خدمت مادرى او مى‏انجامد.
اینها مهم‏ترین مواضع اسلام درباره زن است و بر این اساس مى‏توانیم عادات را بشناسیم و آنها را از احکام دین باز بنماییم. همچنین مى‏توانیم روایاتى را که متعرض وضع زن در یک مرحله تاریخى معین شده است دریابیم.
پیامبر تلاش پیگیرى را براى بالا بردن سطح زنان هم‏عصرش انجام داد. زن در آن دوره تبعات ستمها و عقده‏هاى گذشته‏اى طولانى را تحمل مى‏کرد.
همچنین او تلاش زیادى براى بهتر کردن نگاه مردم به زن مبذول داشت. پیامبر مى‏گفت:
«بهترینِ فرزندانْ دختران‏اند»
«بهترین مردم، بهترینِ آنها براى همسرش است»
«زن همچون نماز از دوست‏داشتنیهاى دنیایىِ اوست»...


منبع : کتاب نای و نی . صص 253-257